*.:.*.روزهایم برفی است.*.:.*

.*.از روزهایی میگم که همیشه واسم برفی بوده روزهایی با دونه های بلوری سفید که همیشه دوستشون داشتم روزاتون برفی.*.

*.:.*.روزهایم برفی است.*.:.*

.*.از روزهایی میگم که همیشه واسم برفی بوده روزهایی با دونه های بلوری سفید که همیشه دوستشون داشتم روزاتون برفی.*.

امام زمان

بنام او که خالق یاس و نرگس است
یا رب المهدی بحق المهدی اشف صدر المهدی بظهور الحجت
ای روح دعا سلام مهدی چندین بهار و خزان گذشت و نیامدی0سالهاست نگاهم پشت پنجره ای که متعلق به فرداست قاب گردیده و گرد وغبار هجران برآن سایه افکنده0

عمری است که برای آمدنت بی قرارم0 یابن الزهرا،ببین از فراقت سخت بارانیم0 ببین ثانیه ها چگونه از هجر تو بغض کرده و به هق هق افتاده اند0

آقا جان!حیف نیست ماه شب چهادره پشت ابرهای تیره و پاره پاره پنهان بماند،حیف نیست دیده را شوق وصال باشد ولی فروغ دیده نباشد0

بیا و قرار دل بیقرارم شو0 بیا و صداقت آینه را به زلال آبی نگاهت پیوند بزن0 بیا تا سر به دامانت بگذارم و عقده های چندین ساله ام را باز کنم0 تو که معنای سبز لحظه هایی بیا تو که ترنم الطاف حق تعالی بیا0

بیا که از هجرت چون اسپندی بر آتشم0 یوسف فاطمه!کی طنین دلنواز انا بقیه ا000 تو از کعبه مقصود جانها را معطر می نماید0 کی کعبه به خود می بالد وزمین بر قامت دلربایت طواف عشق می گزارد وجان در سعی وصفای نگاه تو محرم می شود ومناسک حج وقربان را بجای می آورد0 برای آمدنت تمام دلهای عشاق دنیا را به ضریح چشمهای قشنگ وعباس گونه ات گره زده ایم ودر مراسم اعتکاف شبهای فراق برای گرفتن حاجتمان دست به دعا برداشته ایم0 آقا جان برای آن لحظه که سبز پوش با پرچم یالثارات الحسین در انتهای افق غباری بپا می شود وتو با ذوالفقار حیدر وسوار بر اسب سفید قصه ها می آیی لحظه ها را بدست باد می سپارم0

بگذار صادقانه بگویم که کهانسالترین آرزوی دلم آرزوی وصال توست!آرزویی که برای بدست آوردنش تمام کلافهای عمرم را به بازار معشوق فروشان برده ام وخودم را در جرگه خریداران یوسف زهرا(س) قرار داده ام0

نازنینم!تو زیبا ترین دلیل برای شبهای قدر و شب زنده داریهای منی تو ضیاعین و دلیل امن یجیب منی 0

آقا جان! می خواهم برایت قصه بگویم 0 قصه سیب وگندم ومردی که سالهاست در میان مردم چشمم ایستاده،قصه خوشه خوشه انتظار وچشمانی که درو میکنند،قصه باران وسطرهایی که دلواپس پونه هاست،قصه اسب وخیال آمدن تو در باران،قصه هایی که مشق هر شب من است0

کاش می شد واژه ها را شست وانتظارراتفسیر کرد ولی افسوس000

میدانی مرز انتظار کجاست!؟آنجا که قطره اشک منتظری سدی از دلواپسی ساخته وقطره قطره انتظار را ذخیره می کند،آنجا که وجودش چون جرعه ای آب از تشنه ای رفع عطش می کند آنگاه که می فرماید اگر شیعیان ما مرا به اندازه قطره ای آب بخواهند هر لحظه ظهور من نزدیکتر می شد0

حس می کنم نزدیکی آنقدر نزدیک که با آمدن یک نسیم تو را احساس کرد وبویید0

خوب می دانم که آخر دل سنگ وطلسم نحس قصه را می شکنی وآنگاه زمان وصل وجان نثاری می رسد0

پس بیا از پس کوچه های انتظار ،بیا که شعرهایم بی قافیه مانده اند،بیا که با آمدنت گم میشود در تبسم تو بغض چندین ساله ام،بیا که غزلهایم مضمون ندارند ومثنوی عشق نا تمام است0

محبوبم!هر روز که میگذردبیشتر از قبل دلم برایت تنگ می شود0 عشق تو سراسر وجودم را فرا گرفته و اگر دلم را بشکافی بر لوح آن نام تو هگ گردیده وکنون ای بهار عشق!می ترسم از خزان عمرترسم از ندیدن است بگو که تا خزان من آیا فرصت بهار دیدن است؟

یابن الزهرا!"لیت شعری أین استقرت بک النوی"0 کاش میدانستم که کجا وکی دلها به ظهور تو آرام خواهند گرفت0

بنفسی أنت!

به جانم سوگند که تا طلوع صبح صادق به انتظارت خواهم ماند ولحظه ها را با تمام سنگینی به دوش می کشم وسکوت ثانیه ها را به ازای فریاد زمان تحمل می کنم فقط برای رسیدن به لحظه با شکوه وصا لت0

آقا جان!

دروادی انتظار زمان را بنگر که چگونه از هجر تو همچون شمع ذره ذره آب می گردد0 کی می آیی که قطره ها به دریا بپیوندند؟خیبر گشای فاطمه(س) کی می آیی؟

کی می آیی که کران تا بیکران دلم را برایت چراغانی کنم وچشمانم را فرش قدومت نمایم؟
بیا که بهار بی صبرانه مشتاق آمدن توست وقلبم جویبار اشکهایی که هرروز وشب برای فراق تو ریخته می شوند0

یاس سفیدم!بیا که با ظهورت آیه"والنهار اذا تجلی" تأویل گردد0 بیا که چشمه سار وجودم سخت خشکیده وفریاد العطش برآورده،بیا تا از نرگس چشمانت عطری برای سجاده ام بگیرم0بیا ومرا زائر شهر قاصدکها کن،بیا000

دلم برای ورود هر عشقی غیر از عشق تو بن بست است ودیده ام جز برای فراق تو نمی بارد0 بیا که هجر توآیه"ان عذابی لشدید" را تفسیر می نماید0 آقا جان!بحق کوچه وچادر خاکی بیا،بیا که سید علی ماتنهاست وچاهی ندارد که غصه هایش را بااو در میان بگذارد0 بیا ورأس سبز شاپرکهایی باش که در جستجوی قبر یاس سرگردان کوچه های هاشمیند0

ای پیدا ترین پنهان من!

تا تو بیایی مروارید چشمانم رابرای سلامتیت صدقه می دهم وبرای آمدنت روزه سکوت می گیرم وبا جام وصال تو افطار می نمایم0 نذر کرده ام که بیایی تا جان شیرین را فرش قدمها یت نمایم0 پس بیا که نذر خود را ادا کنم0

ای آفتاب عمر!

تا تو بیایی انتظار را قاب میکنم وبر لوح دلم می کوبم0 فریاد را حبس می کنم وبه سکوت اجازه حضور می دهم0 در نبود تو جام تلخ فراق را سر می کشم وسر به دوش هجران می نهم وبرای آمدنت دعا می کنم0 به امید آنروز هزار وصد وهفتادمین شمع را روشن می کنیم ومنتظرت می مانیم0

به خدای کعبه می سپارمت وسبد سبد نرگس ویاس چشم براهی میکنم0

کاش می شد که خدا

اجازه ظهورت می داد

کاش می شد

که در این دیار غربت

ومیان موج غمها

به سکوت سرد وسنگین

رخصت خاتمه می داد

کاش می شد

جمعه ما

شاهد ابروی زیبای تو می شد

دیده نا قابل ما

فرش کیسوی تو می شد

کاش می شد

انتظار منتظر بپایان رسد

وهوا میزبان یاسها و

نسترنها

خاک پای مهدی زهرا شود

کاش می شد

تو هم از انتظار خسته شوی و

برای فرج دعا کنی

کاش می شد000

حال شما؟

سرور شعر من سلام....چگونه اید خوش میگذره؟
ببخشیدا بازم شبا میرید کنار پنجره؟
ستاره ها که در میان شما میرید نگاه کنید؟
اون ستاره پر نوره....رو بازم میرید صدا کنید؟
کتاب حافظ میذارید پایین تخت کنارتون؟
فال میگیرید هنوز واسه مهر و وفای یارتون؟
از من بیچاره چی؟شب یه وقتایی یاد میکنید؟
بازم سر دیونگی هام داد و فریاد میکنید؟
حتما خوابید وگرنه به ،خیال من سر میزدید
یه سر به این خرابه بی در و پیکر میزدید  
به سنت قدیمیا واسه شما زدم به چوب...
الهی که همین جوری همیشه باشید خوبه خوب
من چی بگم واسه شما فرقی نداره خبرم.....
همون جور عاشق شمام همون جوری در به درم....
به اتیش میزنم تا شبا خوابم ببره...
اما نمیشه فکرتون از این چیزا قوی تره.......
این افتخاره واسه من بیدار باشم واسه شما....
فقط یه مشکلی که هست....شما کجا و من کجا....
عکستونو با اجازه دادم یه نقاش بکشه...
اون که ازش بر نمیاد.....امانه،ای کاش بکشه...
اگه کشید قاب میکنم میزارمش بالا سرم...
عکس شما رو میزارم لای گلای دفترم.
راستش میترسم عکستون بیرون بمونه سوز بیاد.....
نقاشی اما بهتره سرما نمی خوره زیاد.
حتما الان میخندید و میگید :عجب دیونه ای.
هر جوری که شما بخواید،بدون هیچ بهونه ای.
عاقل بودم فایده نداشت...گفتم شاید دیونه شم....
شاید واسه یه بار شده....قبول کنید بیاید پیشم 
جسارته،شما که نه...خیالتونم کافیه!
پریشبا سوز میومد ....پنجره رو بسته بودم...
از دست هر چی ادمم تو دنیا هست........خسته بودم...
درد دلم شروع شد و عکستون اومد روبروم...
داشتید......
داشتید بهم گوش میدادید.......این یعنی اوج ارزوم.
عجب شبی.....ابری زد و یه کم گذشت باون گرفت....
ابر چشمام این فرصت و دید و دوباره جون گرفت 
من بودم و....عکس شما......ویه عالمه رویای خیس...
انگار یکی بهم میگفت..:هر چی میبینی بنویس.
دستای من نمی تونست....حتی مداد نگه داره...
فقط یادم میاد نوشت:.....شما رو خیلی دوست داره 
این جور نگاهم نکنید...مگه شما دل ندارید؟....
خودتونو واسه یه بار ، شده جای من بذارید...
شما نمی زارید ...اگه،بذاریدم نمی تونید
عاشقی که اینجوری نیست...یه طعمیه نمی دونید 
یه وقتی توهین نباشه...این و نگفته من ردم....
اصلا به قول خودتون...:یه جوری ام،اصلا بدم.
حق با شماست...
خوب بگذریم.....سرده هوا زمستونه
کاش کسی باشه رو تو نو...شبا تا صبح بپوشونه....
مراقب چشمای ناز و روی ماهتون باشید 
ببخشیدا....مراقب طرز نگاهتون باشید.
اگه میشه دیگه شبا نرید کنار پنجره....
لطفا بزارید واسه بعد...تاکه زمستون بگذره.
توقع جوابی نیست....هر جور باشید که راحتید 
فکرشو اصلا نکند که این روزا تو غربتید....
من قول میدم اگه بیاید شما رو اذیت نکنم...
حتی دیگه تو نامه هام با شما صحبت نکنم 
اما حالا دور بودید و باید یه نامه میدادم...
قبول......نباید انقدر اون و ادامه میدادم.
فدای اون لحظه ای که نامه رو بازش میکنید...
خوش به حالش اونو دارید ناخواسته نازش میکنید !

کاش کاش کاش

کاش

کاش کاش

کاش کاش کاش

کاش کاش کاش کاش

کاش کاش کاش کاش کاش

کاش کاش کاش کاش کاش کاش     

کاش تولد خود را هیچ وقت نمی دیدم     

 کاش این زندگی را با چشمانم نمی دیدم    

   کاش در پس این زندگی جاده ای نمی دیدم    

      کاش حس غریب تنهایی را در فکرم نمی دیدم    

        کاش آسمان بی ستاره را جلوی چشمانم نمی دیدم      

         کاش عشق را درلا به لای چشمان گریان  نمی دیدم               

       کاش دیگرروی زمین جای قدم هایم را نمی دیدم                                 

     کاش حس تلخ جدایی را در چشمانت نمی دیدم                     

   کاش زندگی بدون تو را هیچگاه نمی دیدم

 کاش دیگررفتنت را از پیشم نمی دیدم           

کاش آخرمرگ عاشقانه رامی دیدم               

کاش کاش کاش کاش کاش کاش

کاش کاش کاش کاش کاش

کاش کاش کاش کاش

کاش کاش کاش

کاش کاش

کاش

کم و بیش انتظار

سلام به همه دوستان خوبم علت دیر به دیر آپدیت شدن رو ببخشید که اون هم کم کم درست میشه یه خورده مشغله های کاری است که بعد از تموم شدنشون حتما از خجالتتون در میام و سعی میکنم بیشتر در این کلبه برفی باشم منتظر حرفهای تصویری باشید ... که خیلی دوست دارم بگذارمشون از خودم و عشقم در حرفهای تصویری به زودی...!!!

یک پلک به هم خورد...

چه زود گذشت این روزها از غافله عفب نمونید .... بدووو بدووو دیرت نشه... عاشق باشید و مهربان ...هیچ ثانیه ای رو از دست ندید ... روز و شبتون بخیر در این ماه جدید....