چه سلامی چه علیکی ...اگر باره گران بودیمو رفتیم .اگر نامهربان بودیمو رفتیم
همتونو دوست دارم خودم رو هم دوست دارم وبلاگ کوچولوم رو هم دوست دارم یه جورایی
i love you
همتون ...
اون کسایی رو که میخواستم ببینم دیدم....
اما شما رو ندیدم...
انشا ا... پایان دوره یه سایت درست میکنم فقط خاطرات سربازیمو می نویسم اسمش رو هم به کسی نمیگم(شاید به شما بگم)نمیدونم چرا هوس شعر نوشتن به سرم زده...
یک غزل کوتاه...
چشم تو
مارا به خیر و تو به سلامت چه صوت و کور
اینجا دلم چه خون و تو حالا چقدر دورافسانه های چشم تو باور نکردنی ست:
صحن اش سیاه و این همه سنگ دلش صبور
بازی کودکانه چشمانمان به خیر
من چشم میگذارم و چشم حسود کور
چشمت گلاب و بر سر این مرد سوگوار
چشمم خراب و برکه این آب گرم و شور
ازچشم زخم عشق تو جان می کنم و باز
از چشم تو همیشه خدایا بلا به دور
(روزنامه شرق صفحه شعر ۷/اسفند)
افتاده به جیک و جیک! عاشق شده است!
خوش خط و تمیز و شیک عاشق شده است!
یک قلب کشیده است و تیری در آن
(من نیستم) خودکار آبی بیک عاشق شده است!
(معشوق آبی:دفترچه گزارش روز گروهان .نوشتن کدهای نگهبانی.گزارش نوشتن واسه بچه ها.
آه خدای من دلم اینجا خودکار آبیم دلش آنجا .دو مجنون که هر دو دل داده شدن.
عمر او با نبود جوهرش پایان شود.
عمر من با نبود ......... پایان شود.(اینو دیگه .......خودتون بگیرید)
<<بــنام خـــدا>>
به امید دیدار (نظر فراموش نشود)