-
یا رب ...
شنبه 10 اسفندماه سال 1387 17:09
آن که دلش تاب ندارد منم شب همه شب خواب ندارد منم اشک، تو ای گوهر شب رنگ من مونس و غمخوار دل تنگ من آه نزن تیغ تو بر پشت من باز نکن پیش همه مشت من آه پس آن کوه غرورم چه شد؟ واژه پسوند حضورم چه شد؟ آینه فهمید که پرپر شدم محو تو بودم که کبوتر شدم حادثه از بال و پرم می چکد مثنوی از چشم ترم می چکد سنگ مشو قفل به پایم بزن...
-
میراث سه برادر
پنجشنبه 24 بهمنماه سال 1387 14:38
در زمان قدیم مردی بود که سه پسر داشت . او در زندگی خود تنها ثروتی که داشت یک نردبان ، یک طبل و یک گربه بود . وقتی که مرد ، نردبان را پسر بزرگ ، طبل را پسر وسطی و گربه را پسر کوچک برداشت . پسر بزرگی بعد از مرگ پدرش به فکر دزدی افتاد . یک روز نردبان را برداشت برد به دیوار خانه حاجی گذاشت تازه می خواست از نردبان بالا...
-
روز سفید برفی
یکشنبه 8 دیماه سال 1387 17:20
-
اونی که مدعی بود عاشقته
دوشنبه 18 آذرماه سال 1387 15:28
اونی که مدعی بود عاشقته تو رو تو فاصله ها تنها گذاشت بی خبر رفتو تو این بی راهه ها ردپاشم واسه چشمات جا نذاشت آه ......... دل رو سوزوندی آه .......... چرا نموندی من و هر ثانیه و جنون تو واسه من همین خیالت هم بسه بذار جاده ها اشتباه برن ما که دستمون به هم نمیرسه با حریر پیله های کاغذی واسه من جادرو ابریشم نکن من به...
-
روزی که تو بیایی ...
یکشنبه 26 آبانماه سال 1387 08:32
روزی دوباره کبوتر هایمان را، پیدا خواهیم کرد ومهربانی، دست زیبایی را خواهد گرفت . روزی که کمترین سرود، بوسه است . روزی که دیگر ، در خانه هایشان را نمی بندند وقفل ، افسانه ای است وقلب ، برای زندگی بس است . روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است تا تو به خاطر آخرین حرف، دنبال سخن نگردی روزی که آهنگ هر حرف زندگی است روزی که...
-
پرنده های قفسی
سهشنبه 30 مهرماه سال 1387 10:48
میرم تو پاسیو ،سرکشی پرنده هام.آب،دون و روزنامه زیرشون باید عوض بشه،با لذت نگاهشون میکنم... اینو ببین گرمیش کرده،باید تخم کتونشو قطع کنم.اون یکی یکذره سرما خورده باید تو آبش پودر آنتی بیوتیک بریزم،اون یکی یکذره پکره،یه حموم تو وان کوچولوش حالشو حسابی جا میاره.ای بابا تو چراانقدر ضعیف شدی،برات هویج و زرده تخم مرغ رنده...
-
امروز روز توست... تولدت مبارک.
پنجشنبه 28 شهریورماه سال 1387 11:45
چه لطیف است حس آغازی دوباره، و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس ... و چه اندازه عجیب است ، روز ابتدای بودن! و چه اندازه شیرین است امروز... روز میلاد... روز تو ! روزی که تو آغاز شدی! تولد مبارک بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا و جود پاکت اومد...
-
شوهر آمریکایی
پنجشنبه 31 مردادماه سال 1387 23:19
ودکا؟نه.متشکرم.تحمل ودکا را ندارم.اگر ویسکی باشد حرفی.فقط یک ته گیلاس قربان دستتان.نه.تحمل آب را هم ندارم.سودا دارید؟حیف.آخر اخلاق سگ آن کثافت به من هم اثر کرده.اگر بدانید چه ویسکی سودایی می خورد!من تا خانه پاپام بودم ، اصلا لب نزده بودم.خود پاپام هنوز هم لب نمی زند.به هیچ مشروبی .نه . مومن و مقدس نیست.اما خوب...
-
زنده باشی سلطان ...
جمعه 28 تیرماه سال 1387 17:15
-
خیلی سخته
سهشنبه 28 خردادماه سال 1387 23:59
خیلی سخته چیزی رو که تا دیشب بود یادگاری صبح بلند شی ببینی که دیگه دوستش نداری....... خیلی سخته که نباشه هیچ جایی برای آشتی .............بی وفا شه اونی که جونتو واسش گذاشتی ......... خیلی سخته اون کسی که اومد و کردت دیوونه .....هوساش وقتی تموم شد بره و پیشت نمونه خیلی سخته که عزیزی یه شب عازم سفر شه ............ تازه...
-
خانم نزهت الدوله
جمعه 27 اردیبهشتماه سال 1387 12:54
سلام از اینکه اینقدر دیر آپ میکننم ببخشید نزدیک امتحانات ترمه دیگه یکم یخ بزنید تا برف باید ... میخوای زمستون نخوری زمین چلاق شی نظر یادت نره خانم نزهت الدوله گرچه تا به حال سه تا شوهر کرده و شش بار زاییده و دوتا از دخترهایش هم به خانه داماد فرستاده شده اند ، و حالا دیگر برای خودش مادربزرگ شده است ، باز هم عقیده دارد...
-
همه جای ایران برفی ...
دوشنبه 19 فروردینماه سال 1387 01:34
سلام به همه دوستان بعد از روزها ایران گردی به دامان خانه برگشتم تا در کلبه برفیم در کنار شما باشم...(خیلی خوش گذشت جای همه آدم برفیها خالی بود ... ) دروغ می گفت دیگری را دوست می داشت بارها گفتم دوستم داری گفت آری تا اینکه یک روز از پای افتادم و فریاد زدم بگو هرچه هست . ترا خواهم بخشید و از گناهت خواهم گذشت عاقبت با...
-
سال برفی ۸۷ مبارک...
پنجشنبه 1 فروردینماه سال 1387 13:08
سال و فال و ماه و حال و اصل و نسل و تخت و بخت بادت اندر شهریاری برقرار و پر دوام سال خرم ٬ فال نیکو ٬ مال وافر ٬ حال خوش اصل ثابت ٬ نسل باقی ٬ تخت عالی ٬ بخت رام 12 ماه شادی٬ 52 هفته خنده٬ 365 روز سلامتی٬ 8760 ساعت عشق٬ 525600 دقیقه برکت٬ 3153000 ثانیه دوستی٬ سال برفی مبارک
-
پیشاپیش سال برفی و تبریک میگم
جمعه 24 اسفندماه سال 1386 15:37
* پیشاپیش عید همه دوستان برفی مبارک *
-
روز عاشقان مبارک
جمعه 26 بهمنماه سال 1386 17:11
-
آهای عاشقان
سهشنبه 9 بهمنماه سال 1386 14:52
آهای عاشقان از تمام وجود عاشق شوید و با اراده و اطمینان به راهتان ادامه دهید آهای عاشقان نه لازم است مجنون باشید نه فرهاد تنها خودتان باشید همین و بس آهای عاشقان ساده نباشید عشق را از ته دل بخواهید و انتظار عشق را حتی تا لحظه ی مرگ بکشید آهای عاشقان عشق را برای قلبش بخواهید نه برای هوس خوشگذرانی و گذراندن لحظات زندگی...
-
عشق و دیوانگی
جمعه 21 دیماه سال 1386 15:20
سلام واسه روزهای برفی نمیشه وقت تعیین کرد چون این روزها حسابی سرد و برفی شده واسه همین دیگه حالش به اینه که روز گرمی داشته باشی شب برف بیاد صبح تو این هوای برفی بری اسکی حال میده ها... پس هر کس هوای اسکی زد به سرش بیاد اینجا ... در زمانهای قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شدند ،...
-
دل شکسته...
پنجشنبه 13 دیماه سال 1386 10:06
اگه قلبمو شکستی به فدای یک نگاهت این منم چون گل پرپر که نشستم سر راهت تو ببین غبار غم رو که نشسته بر نگاهم اگه من نمردم از عشق تو بدون که رو سیاهم اگه عاشقی یه درد، چه کسی آن درد رو ندیده تو بگو کدوم عاشق، رنج دوری نکشیده اگه عاشقی گناه، ما همه غرق گناهیم میون این همه آدم، یه غریب و بی پناهیم تو ببین به جرم عشقت،...
-
عید سعید غدیر خم و تولدم مبارک
شنبه 8 دیماه سال 1386 17:32
سلام... اول واسه اینکه دیر بروز شدم شرمنده ام چون عید ما بود و سرمون حسابی شلوغ پس امیدوارم بخشیده باشید که دیگه تکرار نمیشه...عید همه مبارک تازه الان که دارم مینویسم یه عالمه مهمون داریم...وای وای برم مادر صدا میزنه چای ببرم....راستی تولدمم مبارک. عید سعید غدیر خم واقعه غدیر حادثه اى تاریخى نیست که در کنار دیگر وقایع...
-
ای روزگار....
پنجشنبه 29 آذرماه سال 1386 10:16
اگه به زور روزگار از زندگی ات برم کنار می رم که ثابت بکنم عاشقتم دیوونه وار تو گریه های زار و زار سپردمت به روزگار این از خودم گذشتن رو پای خاطرخواهیم بذار خیال نکن که خواستمت این اونه که می خواستمت به قبله محمدی اینه که حرف راستمه می خوای واسه ات همین وسط داد بزنم با تار زلفات دلم رو دار بزنم پیش همه خلق خدا زار بزنم...
-
یک گوله برف
یکشنبه 18 آذرماه سال 1386 01:43
*بزودی ۰۸*۱۰*۱۳۶۴* سلام به همه دوستان برفی و یخیم از این پس اینجا فقط پنجشنبه ها برف میاد دیگه لازم به برف اندازی نیست که شما با خبر بشید.. .بهرحال روزهای برفیه دیگه میگذره... اما هر هفته به امید خدا با موضوع جدید بروز میشم تا اینجا گرم نشه و همیشه سرد و یخی و برفی باقی بمونه... ۸ دی ماهم تولدمه حتما بیایید البته دست...
-
شوهر آمریکایی
سهشنبه 13 آذرماه سال 1386 01:18
ودکا؟نه.متشکرم.تحمل ودکا را ندارم.اگر ویسکی باشد حرفی.فقط یک ته گیلاس قربان دستتان.نه.تحمل آب را هم ندارم.سودا دارید؟حیف.آخر اخلاق سگ آن کثافت به من هم اثر کرده.اگر بدانید چه ویسکی سودایی می خورد!من تا خانه پاپام بودم ، اصلا لب نزده بودم.خود پاپام هنوز هم لب نمی زند.به هیچ مشروبی .نه . مومن و مقدس نیست.اما خوب...
-
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
پنجشنبه 1 آذرماه سال 1386 07:30
هر چند حال و روز زمین و زمان بد است ... یک تکه از بهشت خدا در آغوش مشهد است ... حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای .... آنجا برای عشق شروعی مجدد است ... ولادت با سعادت حضرت ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا (ع) مبارک باد ...
-
دوست
سهشنبه 22 آبانماه سال 1386 00:26
" فقط صدای زوزه ی باد از درزهای پنجره ام می آید " سایه ی سرم روی کاغذ افتاده...چیزی نمی بینم چند تکه کاغذ روی میزم - به همراه ساعتی از کار افتاده عکس های سیاه و سفید... خرده آشغال های دیگر سازهای غربت... صدای بازاریان سکوت شب را بر هم می زند شب شده - از پنجره ام به شهر تاریک نگاه می کنم مادری دست کودکش را گرفته... می...
-
گفتگوی چهار شمع
شنبه 12 آبانماه سال 1386 02:45
چهار شمع به آرامی می سوختند... محیط آن قدر ساکت بود که می شد صدای صحبت آنها را شنید. اولین شمع گفت: « من صلح هستم، هیچ کس نمی تواند مرا همیشه روشن نگه دارد. فکر می کنم که به زودی خاموش شوم. هنوز حرف شمع صلح تمام نشده بود که شعله آن کم و بعد خاموش شد. » شمع دوم گفت: « من ایمان هستم، واقعا انگار کسی به من نیازی ندارد...
-
بکن.......نکن
یکشنبه 6 آبانماه سال 1386 15:43
شش سال اوّل زندگی: • گریه نکن • شیطونی نکن • دست تو دماغت نکن • تو شلوارت پیپی نکن • مامانت رو اذیّت نکن • روی دیوار نقاشی نکن • انگشتت رو تو پریز برق نکن • دمپایی بابا رو پات نکن • به خورشید نگاه نکن • شبها تو جات جیش نکن • تو کمد مامان فضولی نکن • با اون پسر بیتربیته بازی نکن • اسباببازیها رو تو دهنت نکن • زیر...
-
سمنو پزان
دوشنبه 30 مهرماه سال 1386 15:26
دود همه حیاط را گرفته بود و جنجال و بیابرو بیش از همه سال بود.زن ها ناهارشان را سرپا خورده بودند و هرچه کرده بودند ، نتوانسته بودند بچه ها را بخوابانند.مردها را از خانه بیرون کرده بودند تا بتوانند چادرهایشان را از سر بردارند و توی بغچه بگذارند و به راحتی این طرف و آن طرف بدوند.داد و بی داد بچه ها که نحس شده بودند و...
-
عید همه مبارک
یکشنبه 22 مهرماه سال 1386 16:17
-
عشق
یکشنبه 15 مهرماه سال 1386 01:29
به کوه گفتم عشق چیست؟ لرزید به ابر گفتم عشق چیست؟ بارید به باد گفتم عشق چیست؟ وزید به پروانه گفتم عشق چیست؟ نالید به گل گفتم عشق چیست؟ پرپر شد به عاشقی گفتم عشق چیست؟ اشک از دیدگانش جاری شد و گفت: دیوانگیست
-
درک کنید
یکشنبه 8 مهرماه سال 1386 14:33
باید بود ... باید گفت ... باید کشید ... باید برید ... باید گذشت ... باید رفت ... باید سکوت ... باید گریست ... باید عشق ... باید تنهایی ... تنهایی ... تنهایی ... تنهایی ... تنهایی .... شایدم دیر است اما... چشمهام رو که میبندم صدای باده که میپیچه توی گوشم و داد میزنه ... واقعاً من اینجا چه کار میکنم ؟ دلم واسه یه چیزی...