*.:.*.روزهایم برفی است.*.:.*

.*.از روزهایی میگم که همیشه واسم برفی بوده روزهایی با دونه های بلوری سفید که همیشه دوستشون داشتم روزاتون برفی.*.

*.:.*.روزهایم برفی است.*.:.*

.*.از روزهایی میگم که همیشه واسم برفی بوده روزهایی با دونه های بلوری سفید که همیشه دوستشون داشتم روزاتون برفی.*.

جایگاه حافظه در فلسفه

عشق و علاقه دوران وبلاگ نویسی در ذهنم به یادگار حک شده و بعد از مدتها هنوز نوشتن را دوست دارم...

بحث از حافظه در اندیشه متفکران پیش از سقراط دیده نمی‌شود. نخستین‌بار در محاورات سقراطی ـ افلاطونی، حافظه به‌عنوان وسیله ضبط حوادث گذشته مورد توجه قرار گرفت. 

حافظه از نظر سقراطبه نظر سقراط، حافظه هدیه‌ای از جانب «منوموسونه»، مادر خدایان دانش و هنر، است و هم‎چون لوحی از موم است که صورت آن‎چه به حس درمی‌یابیم یا می‌اندیشیم در آن نقش می‌بندد و ضبط می‌شود. مادام که نقوش در آن لوح باقی است، یادآوری آن‌ها امکان دارد، اما اگر نقش‌ها از لوح پاک شوند، فراموشی و جهل رخ می‌دهد. سقراط بزرگی و کوچکی و نرمی و سختی این لوح را در انسان‌ها مختلف دانسته و معتقد است کسانی که حافظه خوبی دارند صاحب لوحی صاف‌تر، نرم‌تر و عمیق‌تر هستند. این افراد، به دلیل وضوح تصاویر حک شده، کمتر در انطباق ادراک حسی با نقش‌های مربوط به آن‌ها خطا می‌کنند. 
به نظر سقراط و افلاطون،نفس غیرمادّی و مرگ‌ناپذیر و صاحب حیاتی مستقل از بدن است و بارها زندگی را از سر می‌گیرد و در این جهان و جهان دیگر همه‎چیز را می‌بیند و می‌شناسد و آموختن، چیزی جز تذکر نیست. 
حافظه از نظر افلاطونبه نظر افلاطون، حفظ‎کردن و به یاد آوردن با هم فرق دارند، زیرا حفظ و نگهداری حاصل از طریق ادراک حسی، کار حافظه است و فن نوشتن می‌تواند به آن کمک کند، اما یادآوری (تذکر)، بازیابی خاطره‌هایی از ادراک حسی و شناسایی‌های گذشته در روح است که نوشتنِ آن‌ها، نیروی یادآوری را سست و آدمی را به فراموشی مبتلا می‌کند، چون با امید به نوشته‌ها از رجوع به درون خود برای جستجوی بی‌واسطه دانش غافل می‌شود. 
حافظه از نظر ارسطوبه نظر ارسطو نیز قوه حفظ با قوه یادآوری متفاوت است و لزومآ کسی که حافظه قوی دارد در یادآوری نیز نیرومند نخواهد بود. او معتقد است که برای به‎خاطر آوردن باید ادراک حسی صورت گیرد؛ همانند نقشی که به واسطه خاتم در موم پدید می‌آید. شکل‌گیری این نقش به حرکت و سکون نفس بستگی دارد. 
به‌نظر ارسطو، کودکان و پیران به دلیل آن‌که در معرض تغییر دائم هستند ــکودکان به دلیل رشد سریع و کهن‌سالان به دلیل روند پیری ــ حافظه ماندگاری ندارند. حیواناتی که صاحب درکی از زمان و گذشت آن هستند می‌توانند دارای حافظه باشند، اما مرحله فراتر ادراک، یعنی یادآوری یا تذکر، خاص انسان است، زیرا در این مرتبه نوعی جست‎وجو و کشف و استنتاج نهفته است و فقط برای انسان، که صاحب قوه تفکر است، می‌تواند رخ دهد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد