*.:.*.روزهایم برفی است.*.:.*

.*.از روزهایی میگم که همیشه واسم برفی بوده روزهایی با دونه های بلوری سفید که همیشه دوستشون داشتم روزاتون برفی.*.

*.:.*.روزهایم برفی است.*.:.*

.*.از روزهایی میگم که همیشه واسم برفی بوده روزهایی با دونه های بلوری سفید که همیشه دوستشون داشتم روزاتون برفی.*.

آف چند دوست...

عشق یعنی انتظار و انتظار.....عشق یعنی هر چی بینی عکس یار عشق یعنی شب نخفتن تا سحر.....عشق یعنی سجده با چشم تر عشق یعنی دیده بر در دوختن.....عشق یعنی از فراقش سوختن عشق یعنی سر به دار آویختن.....عشق یعنی اشک حسرت ریختن عشق یعنی لحظه های ناب ناب.....عشق یعنی لحظه های التهاب عشق یعنی بنده فرمان شدن.....عشق یعنی تا ابد رسوا شدن عشق یعنی گم شدن در کوی دوست.....عشق یعنی هر چه در دل آرزوست عشق یعنی یک تیمم یک نماز.....عشق یعنی عالمی راز و نیاز عشق یعنی یک تبسم یک نگاه.....عشق ...

پروانه را گفتند: چون می دانی که تو را از وصل شمع جزء سوختن فایده نیست چرا گرد وی می گردی؟ گفت: من حیات را برای آن یک نفس می خواهم که بسوزم!!!

در زندگی اشتباه نکن...............اشتباه کردی اعتراف نکن.................اعتراف کردی التماس نکن......................

اسمتو گذاشتم گل ترسیدم پژمرده شی ، گذاشتم خورشید ترسیدم غروب کنی ، گذاشتم جونم که اگه رفتی منم برم

آدما مثل یک کتاب میمونن که تا وقتی تموم نشن برای دیگران جالبن پس سعی کن خودتو جلوی دیگران تندتند ورق نزنی چون اگه تموم بشی مطمئن باش میرن سره یه کتابه دیگه

نمی دانم تا چند روز آفتابی باید منتظر باران بود؟ کویر هم باید پایانی داشته باشد .... من هر چه پشت پنجره انتظار می کشم باران نمی بارد ! روزهای بارانی را از بچگی دوست می داشتم همیشه یادم هست که چه روزهای کودکانه ای بود ... من و کفشهای گل گرفته و لباس خیس ! دلم برای روزهای بی نیازی تنگ شده است !.. دلم به راستی گاهی تنگ می شود .. . از صدای شکستن یک ظرف گاهی .... از سکوت خانه گاهی ...

اگر مرگم به نامردی نگیرد مرا مهر تو در دل جاودانی است وگر عمرم به ناکامی سر آید تو را دارم که، مرگم زندگانی است

( خودم نخوندم)

یک به یک

یاران ، بدانیدکه یاران یک به یک مرا از قافله جا گذاشتند .

بدانید ، وقتی تمام روزنه ها بسته شد مرا در گرد باد حادثه ، تنهای تنها گذاشتند .

با هم برویم ، و فقط یک پنجره ،! یک پنجره فقط به رویم باز گذاشتند که به سمت تو باز می شُد

از فرطِ خشم،گریه امان مرا داشت می بُرید و چون کار مرا به فردا گذاشتند همه قامت ها از نبودم خم شُدند و آن جایی که از حماقت خود غرق شده بود صدف در داخل خود شکست،و آنها تقصیر را به گردن دریا و موجهایش گذاشتند

!!  هیچ دلی دیگر نسوخت برای زرد شدنِ گل ، و وقتی من درونِ باغچه ها پا گذاشتم همه شبنم ها ریختند ، ای کاش نشکند دلِ واژه های نابِ عشقم ، که در آنجا خط فاصله ها

را کنار هم چیدند ، مرا تنهای  تنهایم گذاشتند .در همان اتفاقِ دیروزی که انگار همین امروز بود ، سُرخِ سُرخ شدم ...

امام حسین (ع)

سرشار از شورِ عرفان ، آن مرد که هرگز پایانی ندارد .

تفسیر عشق از آیاتِ قرآن ، آن مرد که هرگز بی سامانی ندارد

دلواپسی های خود را می گُفت و احساس از درونش می جهید و شُرشُرِ آبهایِ روان همچنان همچون گذشته از عشق حرف می زد .

انگیزه ای با چاه و بیابان ، رد می شد ومدام عشق می ریخت با سینه ای غرق اندوه در کوچه های پریشانی ، ناشناسی را حمل می کرد .

خود نیز ناشناس است ، همیشه بر دوشِ زخمیِ آسمان تکیه کرده بود

یک گونی نان و یک زنبیل خاک تا بالو پر داشت ، همان مردی که پایانی ندارد .

با ضربة تیغ نامردی از کوفه قحط ایمان شد و هرگز نفهمیدم اورا ، این مبهمِ سر به تو گاهی خدا ، گاهی انسان و گاهی همه چیز ، ویا شعری بی دست و سر و پا ، که هرگز در ذهن ها پایانی ندارد .

کَیْ می رسد دلْ به پایان ؟

کاریکاتورهای حضرت محمد (ص) / خاک برسرشون با این آزادی بیانشون..!

سلام.حتما این روز ها شنیدید که یه سری روزنامه نگار بی شعور کاریکاتور حضرت محمد رو در روزنامه های دانمارک و استرالیا و ... چاپ کردند یه سری آدم های بی شعور تری هم به اسم دموکراسی و آزادی بیان از این ها حمایت کردند . شاید دوست داشته باشید که این کاریکاتور ها رو ببینید من بعد از کلی گشتن پیدا کردم و واستون گذاشتم...

دانلود کاریکاتورها با کلیک روی Download کاریکاتورهارو دانلود کنید.

شما چه نظری دارید!..؟

به تو برای روزهای وحشت و اندوه و دردت

بگردید، بگردید در این خانه بگردید
در این خانه غریبید، غریبانه بگردید

یکی مرغ چمن بود که جفت دل من بود
جهان لانه ی او نیست، پی لانه بگردید

یکی ساقی مست است، پس پرده نشسته است
قدح پیش فرستاد که مستانه بگردید

یکی لذت مستی است، نهان زیر لب کیست؟
از این دست بدان دست چو پیمانه بگردید

یکی مرغ غریب است که باغ دل من خورد
به دامش نتوان یافت، پی دانه بگردید

نسیم نفس دوست به من خورد و چه خوشبو است
همین جاست، همین جاست، همه خانه بگردید

نوایی نشنیده است که از خویش رمیده است
به غوغاش مخوانید، خموشانه بگردید

سرشکی که بر آن خاک فشاندیم بن تاک
در این جوش شراب است، به خمخانه بگردید

چه شیرین و چه خوش بوست، کجا خوابگه اوست؟
پی آن گل پرنوش چو پروانه بگردید

بر آن عقل بخندید که عشقش نپسندید
در این حلقه ی زنجیر چو دیوانه بگردید

در این کنج غم آباد نشانش نتوان داد
اگر طالب گنجید، به ویرانه بگردید

کلید در امید، اگر هست شمایید
در این قفل کهن سنگ چو دندانه بگردید

رخ از سایه نهفته است، به افسون که خفته است؟
به خوابش نتوان دید، به افسانه بگردید

تن او به تنم خورد، مرا برد، مرا برد
گرم باز نیاورد، به شکرانه بگردید