سرشار از شورِ عرفان ، آن مرد که هرگز پایانی ندارد .
تفسیر عشق از آیاتِ قرآن ، آن مرد که هرگز بی سامانی ندارد
دلواپسی های خود را می گُفت و احساس از درونش می جهید و شُرشُرِ آبهایِ روان همچنان همچون گذشته از عشق حرف می زد .
انگیزه ای با چاه و بیابان ، رد می شد ومدام عشق می ریخت با سینه ای غرق اندوه در کوچه های پریشانی ، ناشناسی را حمل می کرد .
خود نیز ناشناس است ، همیشه بر دوشِ زخمیِ آسمان تکیه کرده بود
یک گونی نان و یک زنبیل خاک تا بالو پر داشت ، همان مردی که پایانی ندارد .
با ضربة تیغ نامردی از کوفه قحط ایمان شد و هرگز نفهمیدم اورا ، این مبهمِ سر به تو گاهی خدا ، گاهی انسان و گاهی همه چیز ، ویا شعری بی دست و سر و پا ، که هرگز در ذهن ها پایانی ندارد .
کَیْ می رسد دلْ به پایان ؟
سلام دوسته عزیزه وبلاگه جابی داری ممنونم از اینکه به من سر زدی.
دروووووووووووود.من هم بهت تسلیت میگم شهادت امام بزرگ مان را .موفق باشی.
دروووووووووووود.من هم بهت تسلیت میگم شهادت امام بزرگ مان را .موفق باشی.
سلام!
دنیا ی دیدنی و جالبی داری (تبریک)
ایام بودنت مدام
باران
اعظم الله عجورکم