*.:.*.روزهایم برفی است.*.:.*

.*.از روزهایی میگم که همیشه واسم برفی بوده روزهایی با دونه های بلوری سفید که همیشه دوستشون داشتم روزاتون برفی.*.

*.:.*.روزهایم برفی است.*.:.*

.*.از روزهایی میگم که همیشه واسم برفی بوده روزهایی با دونه های بلوری سفید که همیشه دوستشون داشتم روزاتون برفی.*.

پول + جنبه =؟

(کارتم تموم شد نتونستم آپدیت کنم به موقع شرمنده ! این روز رو هم به همه دوستان تسلیت میگم)

۴ روز شد هیچ اتفاقی تا الآن نیافتاده ؟ خوب هر چه که بود حالا دیگه مهم نیست اما خیلی واسم جالب بود مثل اینکه این شتر نبود که در خونه من خوابیده بود میشه گفت اصلاٌ شتر نبود شاید خر هم نبود..! گفتم شتر ببینم شاید گرفت ..! به هر حال سرتونو درد نیارم از خیرش گذشتم...نقطه سر خط....

از یک مرد میان سال خوش بخت گذشته بد بخت امروز بگم از اینجا شروع میشه که از خدمت بر میگشتم یه تیکه راه ماشین کم پیدا میشه .پیاده راه افتادم چیزی دیگه نمونده بود برسم ماشین گرفتم اون تیکه راه سراشیبی تندی داره که راننده داستان ما شروع کرد به حرف زدن اینجور شروع کرد: موقه ای که جوون بودم این تیکه راه رو مست کرده بودم ودکا خورده بودم پیکان پژویی زیر پام بود ماشین (حرفهای بدش رو دیگه دیگه شرمنده) اره میگفتم ماشین پر !!!!(این یعنی حرف بد زد منظورش همون تیکه بود دیگه خودتون بگیرید چی گفته) بود منم مست آقا گاز میدادم نمیدونم چطور اومدم این یه تیکه رو روز جمعه هم بود اینجا شلوغ آدم وقتی عرق میخوره عقلش و دقتش بالا میره تا پایین مثل مو از کنار ماشینا رد کردم که دیدم پلیس میگه بزن کنار منم کله خری کردمو گازشو گرفتم انداختم تو کوچه ها گم کردن چون ماشین من پیکان پژویی بود مال اونا پیکان سال ۷۰ خلاصه دو سه روز بعد گرفتنم. من بهش گفتم خوب خدمت کجا بودی نمیدونم گفت کجا اما یادم که از اینجا زیاد دور نبود گفت پلیس راه بودم ۶ میلیون در آوردم داشت به مقصدم نزیک میشد اما چون باید چنتا ماشین مینشستم و مسیر بعدیش رو پرسیدم به مسیرم خورد و ادامه داد.(تا اینجا رو داشته باشید تا چایم رو بخورم ببخشید) گفت این خونه ای که میبینی سقف سبز داره رو خریدم ۲.۵ میلیون که الآن دادم کرایه منظورش همون اجاره بود.واسه یکی بوق زد طرف مثل عروسک بود گفت من زیاد !!!! کردم الآن اونو بو کنی بوی گند میثده یکم رفت جلو یکی دیگه رو دید که آرایش نکرده بود گفت این از اون بهتر گفت کسی که آرایش میکنه بوی گندش آدم رو میکشه منم گفتم اِ اِ...دوباره شروع کرد گفت تمام خوشگلهای این بلوار رو کردم اون هم جوون بودیمهم خوش تیپ هم پول داشتم هم خونه و هم مجرد بودم دیگه اینجور بود که رفیقا زنگ میزدن اون موقع موبایل نبود از همین تلفنهای معمولی بود .میگفت فلانی امشب خونه رو خالی کن میخوام !!!! بیارم <گفتم کاری نداری > گفت نه خرییتی کردم و دنبال عشق بازی و رفیق بازی رفتم رفتم ترکیه سوریه قبرس و... < چندتا دیگه گفت که دیگه یادم نیست .گفتم خوب ترکیه که کار زیاده کار میکردی > گفت ای بابا به خودم میگفتم من که پولدارم چرا باید کار کنم جوون بودم و دنبال عشق و کیف کردن رفته بودم دست کرد توی جیبش یه نگاهی به گوشی موبایلش کرد و گذاشت توی جیبش چیزی دیگه نرسیده بود به پایان مسیر من گفت الآن دارم میرم خونه یکی از رفقا بساط تریاک کشی داریم گفت میای گفتم خیلی ممنون گفت بیا مهمون من گفتم ممنون خوش بگذره گفتم دستت درد نکونه پیاده میشم آره حرف آخرش رو هم گفت رفیق بازی بکن اما هیچ موقع خرج نکن ..!؟ درب ماشین رو بستم و رفتم تو فکر که چرا آدم همش دنبال خوش گذرونی و بفکر عاقبتش نیست با خودم گفتم شاید اگر پول نمیداشت به اینجا گشیده نمیشد ای بابا جوون امروز پول فقط میخواد اما چه فایده جنبه پولدار شدن رو نداره و خودشو بدبخت میکنه (خدا به آدم سلامتی + پول + کنارش هم جنبه پولدار شدن) خیلی مهمه که آدم پول داشته باشه جنبه پول داشتن رو هم در کنارش حفظ کنه. در صورتی که راننده داستان ما از جوونیش لذت برده به خودش هم گفتم اما حالا باید کار کنه تا پولی در بیاره بعد بره دود کنه واقعاٌ خاک برسر هرچی معتاد ... با خودتون فکر کنید ۱۰۰ میلیون دارید باهاش چکار میکنید.؟ جنبه پولدار شدن رو هم در نظر بگیرید جوابشو بگید..!

 

نظرات 7 + ارسال نظر
حاجیه دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:50 ق.ظ http://hajieh.blogsky.com

سلام
از خیر چی گذشتین ؟

حاجیه دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:51 ق.ظ http://hajieh.blogsky.com

سلام
راستی من عاشق زمستونم ......

دیووووووونه سه‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:10 ق.ظ http://divoonekhodeti.blogsky.com

باید بگم دیوونه از قانون کپی رایت پیروی نمیکند

از پذیرفتن هرگونه اعتراظ معذورم

توپولی چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 10:38 ق.ظ http://topoli6612.blogsky.com

اه...
یعنی هیچی نشد؟ )):

مریم پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 10:25 ب.ظ

سلام
گفتی ۱۰۰ملیون ؟
خب.....شاید باور نکنید ولی خونه یه بنده خدا رو از گرو بانک در می آوردم. البته امیدوارم جنبه اش و داشته باشم
دوستتون دارم

مریم جمعه 11 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 07:12 ب.ظ

سلام بچه ها
اگر من همچین پولی و اشتم می دادم به یه بنده خدا که خونش گرو بانکه البته به قول ایلیا جان اگر جنبه اش و داشته باشی که همچین کاری و بکنی
دوستتون دارم

سارا یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 02:48 ب.ظ

اگر من یه همچین پولی داشتم می دادم به کسی که خیلی دوستش دارم شاید اینطوری می فهمید که من چقدر دوستش دارم منکه هر کاری از دستم بر اومده براش کردم ولی خوب هنوز میگه من کاری نکردم که بفهمه دوستش دارم میدونم این حرفم اشتباس ولی خوب شاید اگه همه داراییم و بهش بدم باور کنه گرچه من همه چیزم و بهش دادم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد