*.:.*.روزهایم برفی است.*.:.*

.*.از روزهایی میگم که همیشه واسم برفی بوده روزهایی با دونه های بلوری سفید که همیشه دوستشون داشتم روزاتون برفی.*.

*.:.*.روزهایم برفی است.*.:.*

.*.از روزهایی میگم که همیشه واسم برفی بوده روزهایی با دونه های بلوری سفید که همیشه دوستشون داشتم روزاتون برفی.*.

من قناری شعرم در زمستان ...

هنوز ترکت نکرده بودم که تن لرزانت باز مثل همیشه مرا وسوسه  می کرد و اندوه از دل من برد , وقتی که در من می آیی ,  همچو بلوری لرزان  و یا ناراحت از زخمی که بر تو زده ام و یا من سرشار از عشقی که به تو دارم  و وقتی که چشم می بندی  بر  هدیه زندگی  که بی درنگ به تو بخشیده ام , اگر به تومی گویم عشق من در خود گم نشوید .

بلکه ما همدیگر را تشنه یافتیم و هر آنچه آب وگلاب بود سر کشیدیم ویا اگر گاهی گرسنه می شدیم همدیگر را به دندان می کشیدیم , آ ن گونه که آتش شعله را به سیخ می کشد .

وزخم به تنمان می گذارد . نمی خواهم بیشتر از این ساکن در جلد خویش برایم در انتظار بمانی.

من نیز به پاس اینهمه جانفشانی که در خیزاب برایم انجام داده ای گل سرخی به تو خواهم داد تا بر تاری از گیسوی ات آویزان کنی , تا روح من ترک بردارد جاری کن زلالت را , تشنه مانده ام اینجا , آبی کن خیالت را , چه شد که آسمون به یکدفعه  از پرواز تو خالی شد و پر پروازت راحت و بی دغدغه بر من نشست من قناری شعرم , کجاست فرصت و مجالت را و کوچه های دنیا را با دو چشم نا بینا...

من قناری شعرم در زمستان

وبلاگ گروهی برای دوستان خوبم

سلام به همه دوستان خوبم در صورت تمایل میتونید در وبلاگ خودتون مطلب بنویسید فقط کافی ایمیل  بدید

جانبازِ هشت سال دفاعِ مقدس

پشتِ حصارِ تنهایی و جاده پُرپیچُ خمِ غم ها ،همان کوله پُشتی ، همانی که احساسم در آن ، جا خوش کرده بود جا مانده است .


با شتاب می گذرد !!


الان لحظه ها و کسی برایم دعایی نمی خواند باز می شود بگویم :


خسته ام و بی اعتنا وقتی که رهگذران عاشق از برابرم می گذرند .


ناگهان سقفِ دلم به آسمان گُسیل می شود .


و سقف ِدلم ناباورانه چکه می کند .


و همین شعرهای به ظاهر ساده بر سنگفرشی از خیابانِ آرزوهایم جاری می شود.


آنوقت ، هر روز رودخانه ای پُر از ماهیانِ قرمزِ نوروزی به قدرت و ثباتِ عشق جاری خواهم ساخت .باز همان ترکشِ قدیمی در تن او آغشته به خون ، در لابلای چندتکه اُستخوانِ شکسته می لغزد و شانه های زخمی را بیشتر از همیشه خسته می کند .


آن روزها بود که درسِ ایثار در میانِ خطِ مُقدم رایج بود و امروز فقط حسرتِ آن روزها در افکارشان جلوس دارد .


گاهی با خود می گویم ، این عصا و کمی خردَلْ چه آثاری بر تنِ فرسوده همان جنگجویانِ ساده هشت سال دفاعِ مقدس بر جای گذاشته است .


سینه اش پُر از سَم های شیمیایی و پوستهای تاولزده اش گریه را برای هر بسیجی به ارمغان می آورد و تابوتی که با گُلهای بهشتی تزئین شده است به انتظار نشسته و یادُ خاطره هشت سال دفاع را در ذهن تشیع کنندگان زنده می کند .  

مهم نیست

سلام تعطیلات من امروز تموم نشده بلکه من همیشه تعطیل هستم نکته مهم اینه که امروز آپ دیت کردم بعد از  یک هفته ! مهم نیست که راجع به من چی فکر می‌کنی مهم اینه که من وجدانم پیش خودم ناراحت نیست. مهم نیست که من چقدر محکوم شدم ٬ مهم اینه که من خودم خودم رو به خاطر کارایی که کردم و نکردم سرزنش نمیکنم . مهم نیست که بقیه چقد عاقلن و عادلن ٬ مهم اینه که من در مورد خودم خیلی سختگیرم ولی عادلم ... مهم نیست که یکی چون دستش به تو میرسه تو رو قربونی کنه و چون خودش رو نمیبینه تو رو محکوم کنه ٬ مهم اینه که من بیگناهم ... حداقل تو قاموس خودم ... همینم بسمه ... مهم اینه که مهم نیست تو چی فکر می‌کنی ولی من اونقدر عقلم میرسه که به چیزی که عقلم نمیرسه فکر نکنم ... مهم اینه که تو نمیفهمی و منم بلد نیستم بهت بفهمونم ... مهم اینه که تو یه کم میدونی و فکر می‌کنم میدونی ولی من خیلی بیشتر میدونم و میدونم که نمیدونم ... مهم اینه که تو اگه خنجر خوردی خودت به خودت زدی٬ مهم نیست که آخرش خنجر خونیت رو گذاشتی دست من ... مهم نیست که من چاقو کشم ٬ مهم اینه که چاقو نمیکشم ... مهم نیست که کی کیو واسه چی سرزنش کنه ٬ مهم اینه که کسی واسه دوست داشتن و دوست داشته شدن نمیتونه سرزنش بشه ... مهم نیست که تو دستگاه مختصات اقلیدسیه حرفا و اتفاقا و احساسات رو میبری تو ایکس و ایگرگ ٬ مهم اینه که دستگاه مختصات مهم نیست ٬ یعنی اصلاً دستگاه مختصاتش هنو در نیومده ... مهم نیست که فکر کنی دارم تحقیرت میکنم وقتی میگم نمیفهمی ٬ مهم اینه که نمیفهمی حتی اگه من بگم ... مهم نیست که چقد از من بدت بیاد .... چرا چرا مهمه ٬ ولی مهم اینه که من دیگه کاریش نمیتونم بکنم ... مهم نیست که چه ایمیلی رو آدم بگیره یا نگیره ٬ اصلاً مهم نیست که آدم چه ایمیلی رو بفرسته یا نفرسته ٬ مهم اینه که آدم چقد آدم باشه فکر چیو بکنه ... مهم نیست که دیگه هیچی مثل گذشته نمیشه ولی مهم اینه که من بازم اگه برگردم عقب همون کاری رو می‌کنم که تاحالا کردم ... مهم نیست که من چی‌کار کردم ٬ مهم اینه که من هیچ‌کاری نکردم ... مهم نیست که تو فقط خودتو میبینی ٬ مهم اینه که من تو رو میدیدم و میبینم ٬ مهم نیست که چرا و چقدر ٬ مهم اینه که من زیادی میبینم ٬ زیادی مفهمم ٬ زیادی حس میکنم ٬ اونقدر زیاد که میفهمم نمیدونم ٬ نمیفهمم ٬ نمیتونم ٬ نمیشه ٬ نباید ... و تو اینا رو نمیفهمی ... مهم نیست که تو همه‌چیو از بالا نمی‌بینی ٬‌ مهم اینه که تو فقط خودتو می‌بینی اونم از روبرو٬ مهم اینه فقط فکر میکنی داری می‌بینی ... مهم نیست که من حرفایی که نباید بزنم رو دارم میزنم ٬ مهم اینه که من حرفایی که باید بزنم رو نمیزنم ... مهم اینه که مهم نیست که بعداً چی میشه مهم اینه که دیگه هیچی مثل قبلاً نمیشه ... به هر حال ٬ خون بعضیا سرخه ٬ مال بعضیا آبی ٬ مال بعضیا سرخابی ٬ مال یه سری هم خاکستری ... مهم نیست که چی مهمه ٬ مهم اینه که دیگه مهم نیست ...
چشتون در اومد مهم نیست مهم اینه که عینکی شدی...روزاتون برفی توی این فصل بهاری