چه لطیف است حس آغازی دوباره،
و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس ...
و چه اندازه عجیب است ، روز ابتدای بودن!
و چه اندازه شیرین است امروز...
روز میلاد...
روز تو !
روزی که تو آغاز شدی!
تولد مبارک
بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک
میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک
تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا
و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما
تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز
از اسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا
یه کیک خیلی خوش طعم ،با چند تا شمع روشن
یکی به نیت تو یکی از طرف من
الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم
به خاطر و جودت به افتخار بودن
تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی
با یه گریه ی ساده به دنیا بله گفتی
ببین تو اسمونا پر از نور و پرندس
تو قلبا پر عشقه رو لبا پر خندس
تا تو هستی و چشمات بهونه س واسه خوندن
همین شعر و ترانه تو دنیای ما زندس
واسه تولد تو باید دنیا رو اورد
ستاره رو سرت ریخت تو رو تا اسمون برد
اینا یه یادگاری توی خاطره هاته
ولی به شوق امروز می شه کلی قسم خورد
تولدت عزیزم پراز ستاره بارون
پر از باد کنک و شوق ،پر از اینه و شمعدون
الهی که همیشه واسه تبریک امروز
بیان یه عالم عاشق ،بیاد هزار تا مهمون
برگ ریزان بار دیگر آپدیت شد...
سلام عزیز:
به منم سر بزنی ها یادت نره..........
----
مرد باران
http://rainct.blogsky.com
info@mohammadblogger.com
سلام دوست گلم
بعد از مدتها دوباره به روزم
به بهانه ی یک پایان شیرین...
منتظرتم
بیا پیشم
شاد باشی...
سلام
شاید بشود :
بیشتر ،
بهتر ،
پــُــــــر تـــر ،
...
و البته ،
« حــرکــت دهــنـــده تــر »
نوشت.
آری ! میتوانی! میتوانم ! میتوانیم!
اگر « ا و » بخواهد.
در پناه حقّ