سلام واسه روزهای برفی نمیشه وقت تعیین کرد چون این روزها حسابی سرد و برفی شده واسه همین دیگه حالش به اینه که روز گرمی داشته باشی شب برف بیاد صبح تو این هوای برفی بری اسکی حال میده ها... پس هر کس هوای اسکی زد به سرش بیاد اینجا ...
در زمانهای قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شدند ، خسته تر و کسل تر از همیشه ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت : بیایید یک بازی بکنیم ، مثلاً قایم باشک . همه از این پیشنهاد شاد شدند و دیوانگی فوراً فریاد زد: من چشم می گذارم و از آنجا یی که هیچ کس نمی خواست به دنبال دیوانگی بگردد همه قبول کردند او چشو بگذارد و به دنبال آنها بگردد . دیوانگی جلوی درختی رفت و چشمهایش را بست و شروع کرد به شمردن یک ... دو ... سه ... همه رفتند تا جایی پنهان شوند . لطافت خود را به شاخ ماه آویزان کرد ، خیانت داخل انبوهی از زباله پنهان شد . اصالت در میان ابرها مخفی گشت هوس به مرکز زمین رفت دروغ گفت : زیر سنگی پنهان می شوم اما به ته دریا رفت . طمع داخل کیسه ای که خودش دوخته بود مخفی شد و دیوانگی مشغول شمردن بودهفتاد و نه ... هشتاد و یک ... همه پنهان شده بودند به جز عشق که همواره مردد بود و نمی توانست تصمیم بگیرد و جای تعجب هم نیست چون همه می دانیم پنهان کردن عشق مشکل است در همین حال دیوانگی به پایان شمارش می رسید نود و پنج ... نود و شش ... نود و هفت ... هنگامی که دیوانگی به صد رسید عشق پرید و در بین یک بوته گل رز پنهان شد دیوانگی فریاد زد دارم میام دارم میام و اولین کسی را که پیدا کرد تنبلی بود و لطافت را یافت که به شاخ ماه آویزان بود . دروغ ته دریاچه هوس در مرکز زمین یکی یکی همه را پیدا کرد به جز عشق او از یافتن عشق نا امید شده بود حسادت در گوش هایش زمزمه کرد تو فقط باید عشق را پیدا کنی و او در پشت بوته گل رز است . دیوانگی شاخه چنگک مانند را از درختی کند و با شدت هیجان زیاد آن را در بوته گل رز فرو کرد و دوباره تا با صدای ناله ای عشق از پشت بوته بیرون آمد . با دستهایش صورت خود را پوشانده بود و از میان انگشتانش قطرات خون بیرون می زد . شاخه ها به چشمان عشق فرو رفته بودند و او نمی توانست جایی را ببیند او کور شده بود . دیوانگی گفت : من چه کردم من چه کردم چگونه می توانم تو را درمان کنم عشق گفت تو نمی توانی مرا درمان کنی اما اگر می خواهی کاری بکنی راهنمای من شو و اینگونه است که از آن روز به بعد عشق کور است و دیوانگی همواره در کنار اوست
(راستی تا فراموش نکردم این مطلب رو در اینجا بگم که دوستان فکر میکنند من عاشق شدم این مطالب رو هم که دارم مینویسم واسه اینه که عاشقم شدن وذره از این احساس رو مینویسم...)
سریع ترین راه دریافت عشق بخشیدن آن به دیگران است. (آلبرت انیشتین)
سلام اگه با تبادل لینک موافقی کلیک کن
این روزا واقعا وبلاگت میچسبه چون هوا سرده سرده شیرازم که داره برف میاد......
مطلب این بارم جالب بود مثل همیشه......
بابای!!
برفی باشی!!
درود. ایلیای عزیز٬ خیلی زیبا بود. خیلی زیبا. اگه عاشق شدی یا عاشقت شدن٬ در هر دو حالت باید یک چیز را بدانی. عشق ارزشمند است. قدر آن را بدان. از اسکی لذت بردم. روزهای برفی را گرامی بدار. منتظرتم. بدرود.
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
تا که باشد وضع ایران این چنین
کی ببوسم تربت ایران زمین؟
روز خوش را چشم ایرانی ندید
بلکه روزی رستمی آید پدید ........
پاینده ایران .....
به امید ایرانی آباد و آزاد در سایه حاکمیت ملی ,,
[گل][گل][گل][گل][گل][لبخند]
salam dost aziz va Gol khobi wblaget ghashang bood va jaleb tonesty be man sar bezan va az barname haye yaho 8 final Estefadeh kon va be dostanet moarefy kon montazeret hastam khosh hal shodam behshad bye
سلام
تیکه تیکه اش زیبا و سرشار از حسن تعلیل بود
ورودت رو به اریکه ی عشق تبریک می گم
اسکی خیلی خوش گذشت
ممنونم به خاطر دعوتت
سلام ایلیای عزیز
واقعا لذت بردم. خیلی زیبا بود.
دیدم یه مدت از نوشته هات بوی عشق می داد٬ نگو عاشقت شده بودن!!!
اسکی خیلی حال داد. اینجا که برف نمی یاد٬ لااقل پیش تو که میام یکم اسکی بازی می کنم!
موفق باشی مرد عاشق برفی
salam aziz khobi man baraye tabadol link moshkel nadaram amaret ham khob hast
khasti u aval link kon ba neme wblagam bad man shoma ro link mikonam moafagh bashi
va montazer khabaret ham hastam
behshad
bye
سلام
کاکتوس با یک مطلب کاملا متفاوت بروز شد.
منتظرتم
سلام ایلیای عزیز
حالت خوبه... با حال و هوای عاشقی چطوری... وبلاگ رو به روز کردم... منتظرت هستم...
سلام
خوبی؟
من با (( درهم ۲)) آپم
ممنون می شم سری بزنی
سلام ایلیا جان... کجای؟ دلمون برات تنگ شده... نکنه این عاشقی کار دستت بده... هر جا که هستی برات آرزوی موفقیت می کنم... فعلا...
سلام دوست خوبم...
به جشن تولدم دعوتت می کنم...بیا که خوشحال میشم...
تولد...تولد...تولدم مبارک.......
با آرزوی بهترینـــــــــــها:بهــــــــــار
سلام
من با ((یک نوشته ی زیبا)) آپم
ممنون می شم سر ی بزنی.
ای عشق ای عشق چهره ی اشنا یت پیدا نیست !
سلام
داستان زیبایی بود
روزگارت سپید
برف بارید و خدا پاکی خود را به زمین هدیه کرد. زمین مغرور شد که سفید است، پاک است چون دل خدا... و خدا با آفتابی، اشتباه زمین را به وی گوشزد کرد.
سلام
کجایی؟ نکنه بلایی سرت اومده... الان ۱۲ روزه خبری ازت نیست...
سلام
بیچاره عشق!
وبیچاره انیشتین!
خیلی زیبا بود
من به روز شدم.با ((سلام)).
خوشحال میشم بیای
سلام
یه چند وقتی هست که نیستی
دلمون کلی برات تنگ شده
کاملا متفاوت با آپ های قبلی ام به روز شدم با مطلبی با عنوان (( اولین سوال سخت ))
ممنون می شم سر بزنی.
برای این مطلب تا نوزدهم بهمن وقت داری.اگر دیر شد بازم بیا منتظرتم.
salam miyam sabr koni ta hava sar beshe ye barf topi niyad,,,ok
بالاخره عاشق شده ای یا عاشق شده اند؟!!!
راستی در این روزهای سپید پوش روزهایت... کاش از برف تنها سپیدی اش بهره ات گردد. شادمان بمانی و مانا
یا علی
سلام دوست عزیز امید وارم من رو یادت مونده باشه
می دونم خیلی دیر دارم جواب میدم ولی نمی توانستم که سر بزنم...
آدرس وبلاگ جدیدمو نوشتم خوشحال میشم سر بزنی...