*.:.*.روزهایم برفی است.*.:.*

.*.از روزهایی میگم که همیشه واسم برفی بوده روزهایی با دونه های بلوری سفید که همیشه دوستشون داشتم روزاتون برفی.*.

*.:.*.روزهایم برفی است.*.:.*

.*.از روزهایی میگم که همیشه واسم برفی بوده روزهایی با دونه های بلوری سفید که همیشه دوستشون داشتم روزاتون برفی.*.

جشن چهارشنبه‌ سوری

" زردی من از تو ، سرخی تو از من " ، " غم برو، شادی بیا " و " محنت برو ، روزی بیا "، از جمله اشعاری است که پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های امروز که همانا جوانان دیروز هستند، با نام " چهارشنبه سوری " با خود زمزمه می‌کنند.

در روزگاران نه چندان دور در ایران کهن رسم بود که مقارن چهارشنبه آخر سال خانواده‌های ایرانی به یمن رسیدن آوای بهار از روی کپه‌های خار و گزن افروخته شده می‌پریدند.

نحوست خاکستر
..............

قدیمی‌هااعتقاد داشتند که خاکستر چهارشنبه سوری نحس است، چراکه مردم هنگام پریدن از روی آن، زردی و بیماری خود را به آتش می‌دهند و در عوض سرخی و شادابی آتش را به خود منتقل می‌کنند.

این اعتقاد سبب می‌شد تا زن هر خانه خاکستر بر جای مانده ازآتش چهارشنبه آخر سال را در خاک‌انداز جمع کرده، به بیرون از خانه ببرد و آن را در سر چهارراه یا در آب روان بریزد.

زن در بازگشت به خانه، در خانه را می‌کوبید و به ساکنان خانه می‌گفت که از عروسی می‌آید و تندرستی و شادی را برای خانواده به ارمغان آورده است.

اهالی خانه نیز در این هنگام در را به روی زن می‌گشودند و اعتقاد داشتند که وی تندرستی و شادی را برای یک سال به درون خانه خود آورده است.

کوزه شکنی
...........

از دیگر مراسم چهارشنبه سوری در روزگاران گذشته، کوزه‌شکنی بود که این روزها حتی در خاطرات مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها هم گم شده است.

در این رسم، مردم پس از آتش زدن بوته‌ها و خارهای کوپه شده، مقداری ذغال به نشانه سیاه بختی، کمی نمک به علامت شور چشمی و یک سکه ? ???شاهی به نشانه تنگدستی در کوزه‌ای سفالین می‌انداختند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر خود می‌چرخاند و آخرین نفر، کوزه را بر سر بام خانه می‌برد و آن را به کوچه پرتاب می‌کرد.

" درد و بلای خانه را ریختم به توی کوچه "، شعاری بود که هنگام پرتاب کردن کوزه از پشت بام زمزمه می‌شد و اهالی خانه بر این باور بودند که با دورانداختن کوزه، تیره بختی، شوربختی و تنگدستی را از خانه و خانواده دور می‌کنند.

فال گوش
............

همچنین، هم زمان با غروب روز چهارشنبه سوری، مراسم" فال گوش ایستادن " توسط زنان و دختران جوان انجام می‌شد.

در این رسم کهن، زنان و دخترانی که در آرزوی ازدواج بودند و یا شوق زیارت و مسافرت داشتند، در غروب شب چهارشنبه آخر سال نیت می‌کردند و از خانه بیرون می‌رفتند.آنان در سر گذر یا سر چهارسو می‌ایستادند و گوش به صحبت رهگذران می‌سپردند.

آرزومندان بر این اعتقاد بودند که اگر سخنان دلنشین و شاد از رهگذران بشنوند،حاجت و آرزوی هایشان برآورده می‌شود، ولی اگر سخنان تلخ و اندوه از رهگذران شنیدند،به این معنا است که رسیدن به مراد و آرزو در سال نو ناممکن است.

قاشق زنی
........

"قاشق زنی"، از مهم‌ترین آیین‌های مرتبط با چهارشنبه سوری در روزگاران گذشته بود. زنان و دختران آرزومند، قاشقی با کاسه‌ای مسین را برمی‌داشتند و شب هنگام در کوچه و گذر راه می‌افتادند و در برابر هفت خانه می‌ایستادند و بی‌آن که حرفی بزنند پی در پی قاشق را بر کاسه می‌زدند.

صاحبخانه که می‌دانست قاشق‌زنان نذر و حاجتی دارند، شیرینی یا آجیل و برنج یا مبلغی پول در کاسه‌های آنان می‌گذاشت. اگر قاشق زنان در قاشق زنی چیزی به دست نمی‌آوردند،از برآورده شدن آرزوی خود در سال نو ناامید می‌شدند.

آش ابودردا
............

یکی از مرسوم‌ترین کارها در شب چهارشنبه سوری، پخت " آش ابودردا " بود.

در این رسم کهن، خانواده‌هایی که بیمار یا حاجتی داشتند برای برآورده شدن حاجت و بهبودی بیمار نذر می‌کردند در شب چهارشنبه آخرسال آش ابودردا یا "آش پدر دردها" بپزند.

بعد از این که آش پخته می‌شد، اندکی از آن به بیمار خورانده شده، بقیه هم در میان فقرا توزیع می‌شد.

آجیل هفت مغز
.............

نذر آجیل برای چهارشنبه‌سوری هم یکی دیگر از رسوم دیرین چهارشنبه آخر سال در ایران قدیم بود.

در این رسم، زنانی که نذر و نیازی داشتند در شب چهارشنبه آخر سال، آجیل هفت مغز به نام "آجیل چهارشنبه سوری" از دکان رو به قبله می‌خریدند، پاک می کردند و میان خویش و آشنا پخش می‌کردند.

مهمتر از نذر آجیل، "قصه خارکن" بود که توسط افرادی که آجیل هفت مغز را پاک می‌کردند، نقل می‌شد.

ترقه‌بازی به جای همه چیز
.......................

در سال‌های اخیر، متاسفانه ترقه‌بازی ،استفاده از مواد محترقه خطرناک و مواد منفجره ، جای تمامی آیین‌های شیرین و کهن چهارشنبه سوری را گرفته است.

برپایی آیین چهارشنبه سوری از دیرباز در جای جای ایران کهن مرسوم بود، هر چند که هر شهر و دیار ، آداب و رسوم خاص خود را داشت، ولی بسیاری از رسوم در میان هموطنان لر، کرد ، بلوچ ، ترک و دیگر مناطق مشترک بود.

گذر و نظری در این آداب و رسوم برای آنان که به فرهنگ و تمدن ایران باستان علاقه‌مند هستند خالی از لطف نیست.

بروجرد
...........

جشن چهارشنبه سوری در بروجرد همانند سایر شهرهای ایران در غروب آخرین سه‌شنبه سال برگزار می‌شد. شخصیت "حاجی فیروز" دراین شب با جامه قرمز خود در مراسم حاضر می‌شد و با دوده حاصل از سوختن بوته‌ها صورت خود را سیاه می کرد و برای جشن‌های بعدی نوروزی آماده می‌شد.

تهران
.........

در تهران قدیم نیز مردم در شب چهارشنبه سوری بوته‌های خشک را از بیابان‌های اطراف جمع می‌کردند و با شتر به شهر می‌آوردند و در محلات مختلف می‌چرخاندند.

پس از غروب خورشید، بوته‌های خشک ، اسباب و اثاثیه کهنه و شکسته‌ای را که پس از خانه‌تکانی بیرون گذاشته شده بود، جمع می‌کردند و با آنها آتشی درست می‌کردند که همه باید از روی آن می‌پریدند.

شیراز
..........

در شیراز، به دو شب چهارشنبه‌سوری گفته می‌شد: یکی چهارشنبه آخر ماه اسفند (چهارشنبه آخر سال) و دیگری چهارشنبه آخر ماه صفر.

با توجه به ارادتی که شیرازی‌ها به حافظ دارند، در شب چهارشنبه‌سوری دور هم جمع می‌شدند و از دیوان حافظ فال می‌گرفتند.در قدیم رسم بود که دختران دم بخت در این شب برای بخت گشایی به زیارت آرامگاه حضرت احمدبن موسی (ع) "شاه‌چراغ " می‌رفتند.امروزه هم رسم است که بعضی از زنان برای برآورده شدن حاجت در زیر منبر مسجد جامع شیراز معرف به منبر مرتضی علی(ع) حلوا درست می‌کنند.

مردان و زنان شیرازی معتقدند که هرگاه در عصر روز سه‌شنبه آخر سال در حوض معروف آرامگاه سعدی صورت و دستان خود را بشویند تا سال دیگر بیمار نمی‌شوند.

گیلان
..........

گیلانی‌ها، در شب چهارشنبه سوری اسپند و کندر دود می‌کردند، گلاب به صورت خود می‌زدند و شمع را به نیت روشنایی روشن می‌کردند. گیلکی‌ها، خاکستر آتش‌افروزی شب چهارشنبه سوری را صبح چهارشنبه پای درخت‌ها می‌ریختنند و معتقد بودند که این خاکستر موجب باروری درخت‌ها می‌شود.

مازندران
...........

رسم چهارشنبه‌سوری در استان مازندران با برپایی هفت بوته آتش به نشانه هفت فرشته اجرا می‌شد. مازنیها معتقد بودند که آتش تطهیرکننده است و بدی و مرگ را می‌سوزاند.

مردم این استان دراین شب آش "چهل گیاه" برای بیماران و نیازمندان می‌پختند.

آذربایجان
.............

خرید چهارشنبه آخر سال از جمله سنت‌های قدیمی مردم تبریز در شب چهارشنبه سوری بود.خانم‌های خانه‌دار در خرید چهارشنبه سوری آیینه ، شانه و جارو می‌خریدند به این نیت که سال جدید را با وسایل نو آغاز کنند.

گروهی از آذری‌ها نیز با اعتقاد بر این که آب‌ها هنگام تحویل سال از نو متولد می‌شوند، در شب چهارشنبه‌سوری ، کوزه‌های کهنه خود را شکسته و کوزه‌های تازه را با آب پر می‌کردند تا در سال جدید به کنج اتاق‌ها بریزند تا به این ترتیب ضمن دور کردن بلایا برکت را در سال جدید به خانه بیاورند.

چهارشنبه‌سوری در سایر مناطق ایران و جهان
.........................................

این آیین دیرینه از سوی باختر، در بخشی از کردستان و از سوی خاور، در استان "سین‌کیانگ" چین و سرزمین‌های ایرانی‌تبار "یارکند"، "تاشقورغان" و "کاشغر" با تفاوت‌هایی برگزار می‌شد.

در تاشقورغان،این جشن در سومین روز سال نو برگزار می‌شد.مردم این منطقه ضمن آتش‌افروزی و پریدن از آن، بر بالای بام‌ها نیز به تعداد نفرات خانه، جام آتشی برمی‌افروختند.

در سرزمین‌های اران و قفقاز،همانند استان‌های آذربایجان، در آخرین چهارشنبه اسفند ماه این مراسم را تکرار می‌کردند. در بخش‌هایی از قرقیزستان نیز این مراسم باتفاوت‌هایی برگزار می‌شد.

این مراسم در قرقیزستان در غروب نوروز برگزار و تنها شاخه‌های خشک درختی به نام "آرچا" سوزانده می‌شد.

آنچه مسلم است،چهارشنبه سوری منحصر به آتش‌افروزی نیست،بلکه در روزگاران گذشته این مراسم با آیین‌های دیگری همچون خوردن غذا به صورت دسته‌جمعی، سردادن سرودهای ویژه، قاشق‌زنی، فال‌گوش، بازی‌های گروهی و نمایش‌های سنتی همراه بود.

شیوه امروزی این جشن که با آتش زدن لاستیک خودروها، ایجاد انفجارهای مهیب بااستفاده از مواد منفجره و ... همراه است، هیچ ارتباطی با چهارشنبه سوری نداشته،تنها نام آن را بر خود دارد.
امیدوارم شب بی خطری داشته باشید...
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد