*.:.*.روزهایم برفی است.*.:.*

.*.از روزهایی میگم که همیشه واسم برفی بوده روزهایی با دونه های بلوری سفید که همیشه دوستشون داشتم روزاتون برفی.*.

*.:.*.روزهایم برفی است.*.:.*

.*.از روزهایی میگم که همیشه واسم برفی بوده روزهایی با دونه های بلوری سفید که همیشه دوستشون داشتم روزاتون برفی.*.

اختلالات فکری...

من کی می‌خواد حالیم بشه که آدم تو مرداب که گیر میکنه دست و پا نباید بزنه ؟ من چرا همش دارم فکر می‌کنم تو ماشینم و دارم میرم گاراژ بعد یه هو میزنم رو ترمز و برمی‌گردم نگا میکنم میبینم هیچ‌کی تو ماشین نیست ؟! ... من چرا همه چی یه جوریه ؟! من چرا وقتی ابرا رو نیگا میکنم همشون یه شکلن ؟‌ اصلاً یه ابر بیشتر تو آسمون نیست ؟ چرا ؟ هی دیوونه ... چرا حالیت نیس که این روزا نباید زیاد حرف زد .... ساکت باش و فقط گوش بده .... آهنگش خیلی آشناس نه ‌؟ اصلاً زندگی همین یه آهنگو بیشتر بلد نیست ... تو چته ؟ بک‌گراندت چرا عوض شده ؟ تو چشای من نگاه کن ... تو که کوشی ؟ ... اوه خدا گرسنمه‌ دلم هم صبحونه میخواد ... دلم می‌خواد صبح وقتی چشام رو وا میکنم خوشحال بشم ... چندوقتی هست که وقتی می‌خوابم نمیدونم روزه یا شب وقتی هم بیدار میشم نمیدونم ... اطلاعیه: « شخصی به نام مهدی از آن تاریخ از خانه خارج شده و تا کنون مراجعت نکرده است. از یابنده تقاضا می‌شود محض رضای خدا ... » ... یه چیزی بگم؟ من سیگاری نیستم ٬ به الکل هم لب نمیزنم !!! ولی دراز میکشم ٬ دیگه فکر کنم ریپ شدن حال نمیده ولی خب .. عادته دیگه باید بخوابی حداقل خستگیت در میره !!‌ چرا هیچ‌کی که باید به من زنگ نمیزنه ؟ میشه وقتی زنگ میزنین اول بگین امروز چن شنبه‌ست ؟ راستی تا امروز چن روز گذشته ؟ ... نه نه ... میشه اون آهنگو عوض کنی ؟ چراغو خاموش می‌کنم ... چرا چشای آدما این قد زود عادت می کنه به تاریکی ؟! چرا وقتی همه جا تاریکه بازم همه چیو میبینی ؟ همزادپنداریم با بازرس ژاور و اون ماهیه‌ی توی تنگ بلور زده بالا فکر کنم ... چرا من منتظرم ؟ اوفففف ... دیگه بسه میخواد گریم بگیره

من یادم نبود اون رو تانکش مسلسل داره ... منو کشت .

دختری که باباش یادش نیاد و هیچ وقت سراغشو نگیره حتماً به مامانش رفته.

آدما سه دستن: اونایی که احمقن ٬ اونایی که خیلی احمقن ٬ بقیه‌ی حیوونا.

هر شب قبل از خواب عاشق میشی و تمام روز رو تند تند میگذرونی تا دوباره شب بشه . آدما تو روزا نمیتونن عاشق باشن ٬ آخه کار دارن !

شده تا حالا خواب ببینی که تو خوابت داری خواب می‌بینی ؟ بعد اون خوابی که تو خواب داری میبینی همون چیزی باشه که وقتی بیداری داره برات اتفاق میفته ! میفهمی می‌خوام چی بگم ؟ بگیر قضیه رو .. تو خواب ٬ خواب میبینی اون چیزی که تو واقعیتته . من دیدم و اصلاً هم جالب نبود

نظرات 3 + ارسال نظر
سایه دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:55 ق.ظ http://www.sayeaftab.blogsky.com

ستام ایلیا خوبی متن جالبی بود ولی تو این متن خیلی چیزها نهفته اول اینکه آدما این طوری خلق شدن که خیلی زود به هرجیزی عادت کنندو ۲ اینکه بجه که باباش یادش نمیفته از کم تطفی اون پدر ۳ اینکه آرّ از این خوابها که شما میبینی خیلی از آدما میببینند ولی حس گفتن ندارن از این خوابها من زیاد دیدم و کاملا درکت میکنم
در ضمن یه روانشناس خوب خیلی موقع ها میتونه کمک بزرگی برای همه ادما باشه این توصه من به هرکی میتونه باشه خودتون و عادت بدین به این که همیشه با ۱ روانشناس صحبت کننید کمک خیلی زیادی میتونه به ادما بکنه
اییلیا جون حس خوبی برای نوشتن داری خوشم میاد
نوشته هات خوبن
موفق باشی

یه بنده ی خدا دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:40 ب.ظ http://rooheashegh.tk

سلام ...اومدم بهت سر زدم نبودی

سارا شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:21 ب.ظ

ایلیا جون خوب می فهمم چی میگی تا دلت بخواد خوابایی که دیدم عینا توی واقعیت توی بیداری اتفاق افتاده هم از نوع خوبش هم از نوع بدش
یه طورایی دیگه از خوابام می ترسم چون میدونم بالاخره اتفاق می افتن دوست دارم همیشه خوابای خوب ببینم
امیدوارم تو هم هیمشه خوابای خوب ببینی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد