زندگی منشوری است دوار که با دوران خود قلب هزاران موجود با احساس را به رنج می آورد و جفت های عاشق را از هم جدا می کند تا فقط قصه دردناکی باقی بماند . اما در این میان من اولین نیستم وآخرین هم نخواهم بود . از جمله کسانی که قلبهایشان از آن خودشان نیست و با نگاهی ویران می شود .
روزی چشمان زیبایت سر گردانم کرد ومرا در پیچ وخم عشقی قرار داد که زندگیم را ویران کرد و من از تو به غیر از تو چیزی نمی خواستم ونام تو مانند یک پیک زیبا روی تن خسته ام پیچید .
آخر ای جانا تو با ما آشنایی داشتی از چه قانون محبت از میان بر داشتی
کاشتی بذر محبت بر دل و بر جان من عاشقم کردی و دست ازسرم برداشتی
بهترین و بدترین درد همه برای یک بار در زندگی عشق است همان علاقه شدید قلبی
سلام وبلاگ خوبی دارید خوشحال میشم تبادل لینک داشته باشیم .
دوست عزیزم ایلیا جون سلام
امیدوارم منو یادت نرفته باشه
از دوستداران پر و پا قرص وبلاگت ولی متاسفانه یه مدت که نمیتونم زیاد بیام تو نت
به خاطر همینه که برات چیزی نمیزارم یه وقت فکر نکنی بی معرفتم یا فراموشت کردم