من از وقتی که خیلی بچه بودم همیشه شمال که میرفتیم میدوییدم میرفتم لب دریا بغل خونمون میشستم موجا رو نیگا میکردم. بعد خیلی باحالن این موجا ... دیدی پشت سر هم موج میاد سرشو میکوبونه به ساحل برمیگرده عقب ... بعد دقت کردی موجا قبل از اینکه بیان پایین اول میرن بالا ٬ اینجور که میخوان سرشون رو محکم بکوبن زمین .. هرچی بیشتر برن بالا بیشتر میتونن تو سینهی ساحل خودشونو بکشن جلو ... میدونی مشکل چی بود .. همیشه قبل از هر موج یه موجی بوده که سرش خورده تو ساحل و داره برمیگره تو سینهی دریا ... میره زیر موج جدید زیرشو خالی میکنه موجه تو خودش میشکنه ... همچین وقتی میخوره تو ساحل دیگه نمیتونه خودشو بکشه جلو .. موجه قبل از اینکه به ساحل برسه میمیره .. شاید همهی موجا آرزوشون اینه که تو سینهی ساحل بمیرن ... ولی معمولاً تو خود دریا میمیرن فقط جنازشون میرسه به ساحل ... من میرفتم کنار دریا موجایی که به ساحل میرسیدن رو میشمردم ... همیشه ...
و این عاشقانهها ...
آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک میکرد
بر گِرد خاک میگشت
گَرد ملال او را از چهره پاک میکرد
از خاکیان ندانم ٬ ساحل به او چه میگفت
کان موج نازپرورد٬ سر را به سنگ میزد ٬ خود را هلاک میکرد
خود را هلاک میکرد ...
آخرین اخبار ایران و جهان در بزرگترین آرشیو خبری در ایران. خبر+عکس. :: اخبار را در www.moroorgar.com حرفه ای بخوانید ::
free downloads only for you
سلام ایلیا جان:
وبلاگ بسیار زیبایی داری...
مطالبت هم ساده ست!
ضمنا اگه بگی با کدوم وبلاگم می خوای تبادل لینک کنی خوشحال میشم!
موفق باشی...
بی آشیانه
http://eshghyahavas.blogsky.com
eshghyahavas@yahoo.com
سلام
غمگین نوشتی
حداقل برای من غمناک بود
شاید بشه جور دیگه ای وصف کرد
این موجها رو میگم
موجها دارن دونه به دونه پشت سر هم به دنیا میان و به جایی که تعلق دارن بر میگردن
یه ادونچر
یه تجربه جدید
مگه نه؟
موفق باشی
یا علی
سلام به ایلیای عزیز....
اول اینکه سال نو مبارک
دوم اینکه تولدمه ... میایی ؟
اگه بیایی خوشحال میشم
سلام جالب بود .................